سوار زخمی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نقش مذهب در سلامت روان

28 آذر 1395 توسط سوار زخمی

مقدمه
روانشناسی بهداشت ، در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مقابله و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی و روانی آنها قائل شده است. شیوه‌های مقابله ، توانایی‌های شناختی و رفتاری هستند که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی فشارآور بکار می‌گیرد. در مقابله مذهبی ، از منابع مذهبی مثل دعا و نیایش ، توکل و توسل به خداوند و …. برای مقابله استفاده می‌شود. از آنجایی که این نوع مقابله‌ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله‌ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند، می‌توانند مقابله‌های بعدی را تسهیل نمایند، بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد، سلامت ساز است.

رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی‌دار زندگی دارند. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند ، زیارت و … می‌توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش‌های مثبت ، موجب آرامش درونی فرد شوند. باور به این که خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و ناظر بر عبادت کننده‌هاست، تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می‌دهد. بطوری که اغلب افراد مومن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی توصیف می‌کنند و معتقدند که می‌توان از طریق اتکاء و توسل به خداوند ، اثر موقعیت‌های غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. به همین دلیل گفته می‌شود که مذهب می‌تواند به شیوه فعالی در فرآیند مقابله موثر باشد.

بطور کلی مقابله مذهبی ، متکی بر باورها و فعالیت‌های مذهبی است و از این طریق در کنترل استرس‌های هیجانی و ناراحتی‌های جسمی به افراد کمک می‌کند. داشتن معنا و هدف در زندگی ، احساس تعلق داشتن به منبعی والا ، امیدواری به کمک و یاری خداوند در شرایط مشکل‌زای زندگی ، برخورداری از حمایت‌های اجتماعی ، حمایت روحانی و … همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آنها می‌توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی ، آسیب کمتری را متحمل شوند.
مذهب و مقابله با فشارهای روانی
مذهب می‌تواند در تمامی عوامل ، نقش موثری در استرس‌زایی داشته باشد و در ارزیابی موقعیت ، ارزیابی شناختی فرد ، فعالیت‌های مقابله ، منابع حمایتی و … سبب کاهش گرفتاری روانی شود. بر این اساس ، مدتها است که تصور می‌شود بین مذهب و سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد و اخیرا نیز روان‌شناسی مذهب ، حمایت‌های تجربی زیادی را در راستای این زمینه فراهم آورده است. ویتر و همکاران او نشان دادند که 20 تا 60 درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ ، توسط باورهای مذهبی تبیین می‌شود. در مطالعه دیگری ، ویلتیز و کریدر نشان دادند که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50 ، نگرش‌های مذهبی با سلامت روانی رابطه مثبتی دارند.

بر اساس مطالعات انجام شده دیگر ، بین مذهبی بودن و معنادار بودن زندگی و سلامت روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد. در یک بررسی که 836 بزرگسال با میانگین 73.4 سال شرکت داشتند، معلوم شد که بین سه شاخص مذهبی بودن (فعالیت‌های مذهبی غیرسازمان یافته و فعالیت‌های مذهبی سازمان یافته) و روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی ، همبستگی مثبتی وجود دارد. به علاوه اسپیکا و همکارانش ، 36 مطالعه تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی‌تر ، یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ ، همبستگی دارد. همچنین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهب درونی داشتند، ترس کمتری را از مرگ گزارش کردند.
مذهب و مقابله با اضطراب
مطالعات دیگر ، تاثیر مداخلات مذهبی را در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی نشان داده‌اند. به عنوان مثال ، نتایج دو بررسی نشان داد، کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند بودند، اضطراب و ناراحتی کمتری را نسبت به کسانی که به اعتقادات مذهبی پای بند نبودند، گزارش کرده‌اند. گارنتر و همکاران در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی شش مقاله را مورد بررسی قرار دادند.

دریافتند که در تمام این مطالعات بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود دارد. هانت ، سازگاری زناشویی 64 زوج را مورد بررسی قرارداد و نشان داد که مذهب بطور مثبت با سازگاری زناشویی ، خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد و همچنین نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است.
مذهب و تصور ذهنی از مرگ
زاکرمن و همکاران در پژوهشی گزارش کردند، در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آوردند، میزان مرگ و میر 42 درصد بود، در حالی که این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داشتند، 19 درصد بود.

در مطالعه دیگری کونینگ ، کلین و همکاران دریافتند که سرطان در بین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهبی درونی کسب می‌کنند کمتر شایع است. در بررسی دیگری ، مشاهده کردند افرادی که همیشه از مقابله‌های مذهبی استفاده می‌کنند، نسبت به افرادی که کمتر و گاهی از این مقابله‌ها استفاده می‌کنند، در 9 شاخص از 12 شاخص سلامت روانشناختی ، نمرات بالاتری کسب کردند.

موریس اثر زیارت مذهبی را روی افسردگی و اضطراب 24 بیمار سالمند بررسی کرد. او دریافت که علائم آنها بعد از زیارت رفتن کاهش زیادی داشته و حداقل تا ده ماه بعد از برگشتن از زیارت هم این اثر ادامه دارد. در مطالعه دیگری ، مکین‌توش نقش مذهب را در سازگاری افراد با یک رویداد معنی‌دار زندگی بررسی کرد. او با 124 پدر و مادری که کودک خود را به علت سندرم مرگ ناگهانی از دست داده بودند، مصاحبه کرد و دریافت که مذهبی بودن با یافتن معنی در مرگ ارتباط مثبتی دارد. به علاوه مذهبی بودن با افزایش صلاحیت روانی و کاهش ناراحتی در بین والدین در طی 18 ماه بعد از مرگ کودکانشان ، ارتباط داشت.

علیرغم این که اکثر تحقیقات ذکر شده در ادیان دیگری صورت گرفته است و از آنجایی که باور و اعتقاد ما مسلمانان بر این است که دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی ، ارائه دهنده کامل‌ترین و سلامت سازترین سبک زندگی بشریت است و احکام و دستورات آن حوزه‌های وسیع اخلاقی ، بین فردی ، بهداشتی و اجتماعی را در برمی‌گیرد، لذا مطالعه علمی اثرات و نقش متغیرهای مذهبی در سلامت روانی یک ضرورت اساسی به نظر می‌رسد.

 نظر دهید »

چرا بعضی از کودکان دروغ می گویند؟

28 آذر 1395 توسط سوار زخمی

چرا بعضی از کودکان دروغ می‌گویند؟
دروغگویی نیز مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی ، خالی از علت نیست. عامل و انگیزه‌ها هستند که کودکان را در مسیر انحرافات قرار می‌دهند و یا برای سال‌های بعد و انحرافات عارضی در آنان ، زمینه‌سازی می‌کنند. بعضی از والدین با امتناع یکی دو تا از غرایز خیال می‌کنند که کار تمام شده و از سایر مسائل غریزی کودکان غافل می‌مانند.

در صورتی که اگر بخواهیم کودکان خود را با شخصیتی مثبت و عالی به بار آوریم، باید همه استعدادهای مثبت آنان را پرورش داده و ضمن ایجاد هماهنگی بین استعدادهای مثبت ، استعدادهای منفی را تضعیف و به سرحد انهدام بکشانیم و این کار با امتناع غرایز مثبت آنان از راه صحیح و انهدام یا هدایت غرایز منفی امکان پذیر می‌باشد. با غرایز چهارگونه رفتار می‌توانیم داشته باشیم. اقناع غریزه در حد امکان و به صورت معمولی ، سرکوب غریزه ، تعریف غریزه و تصعید غریزه. حال ببینیم که با کودکان خود چه کرده‌ایم؟ آیا به راستی صالح و قادر بوده‌ایم که غرایز آنان را اقناع یا غرایز سرکوب و تعریف شده‌شان را هدایت و تصعید نماییم؟

آیا به راستی استعدادهای مثبت آنان را پرورش داده‌ایم؟ آیا در مورد انهدام یا اصلاح استعدادهای منفی آنان را پرورش داده‌ایم؟ آیا در مورد انهدام یا اصلاح استعدادهای منفی آنان قدم مثبتی برداشته‌ایم؟ آیا اصولا شناخت صحیح و مهارت لازم را درباره مسائل تربیتی دارا بوده‌ایم یا همه‌اش حرافی بوده و بس؟ آیا پرهیزگار بودن و لقمه حرام نخوردن کافی است؟ همانطوری که در این زمینه چراها زیاد است، آیاها هم نسبتا زیاد می‌باشد.
ناتوانی یکی از علل دروغگویی
دروغگویی مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی علل و انگیزه‌هایی دارد که یکی از آنها ناتوانی می‌باشد. وقتی که شما کودک را ترس مسایل موهوم ، در منزل در حال اسارت و به صورت زندانی نگه داشته اید و آزادیهای او را ندانسته از دستش می‌گیرید و همراه خشونتهایی که از خود بروز می‌دهید او را در احساس عجز و ناتوانی غوطه‌ور می‌سازید ناچار است که از دست شما و ستمکاریهایی که مسبت به وی روا می‌دارید بگریزد و امیال و غرایز خود را به نوعی و به هر نحو ممکن ارضا نماید و برای این کار ناگزیر است که در مقابل شما به دروغ متوسل شود.

مادر می‌گوید با “الف” بازی نکن زیرا “الف” کودک بی‌تربیتی است. اما کودک وقتی از منزل خارج می‌شود و در کوچه “الف” می‌بیند. بنابه نیازهای غریزی و عاطفی ، یا با او صحبت می‌کند. به بازی مشغول می‌شود و بعد که زمان برگشتن به منزل فرا رسید به محض ورود به خانه ، مادر می‌پرسد: در کوچه با چه کسی بازی می‌کردی؟ جواب می دهد با “ج” زیرا اولا دلش می‌خواهد مادر را راضی نگهدارد و خود را حرف شنو نشان دهد. ثانیا دلش نمی‌خواهد که مادر با علم و اطلاع از اصل قضیه به ممانعت خشونت آمیزی دست بزند لذا به حربه‌ای که در نظر او راحت‌ترین و کارآترین حربه‌هاست یعنی به دروغ متوسل می‌شود.
ترس از والدین به عنوان یکی از علل دروغگویی
بعضی از والدین رفتار خشونت بارتری با فرزندان خود دارند. به کوچکترین بهانه آنها را کتک می‌زنند در مقابل دیگران پرخاش و تحقیرشان می‌کنند به خیال اینکه با خشونت و پرخاش و تنبیه و نیش زبان خواهند توانست جلو انحرافات روانی کودک را بگیرند. اینگونه خانواده‌ها علاوه بر اینکه نمی‌توانند کار مثبتی به عنوان کامل بازدارنده از انحرافات در تربیت کودک خود انجام دهند بلکه یا باعث می‌شوند که ترس کودک به تدریج ریخته و کارهای خلاف خود را با جرات و جسارت بیشتری انجام دهد.

یا اینکه والدین را مثل دژخیم چاق به دست بالاتر خود احساس کرده و از ترس آنان بنابه مختصات زمانی و مکانی متوسل به دروغ گردد و کودکی که از ترس و اجبار فرامین والدین را می‌پذیرد و در این فرمان‌پذیری هیچگونه علایق عاطفی از خود بروز نمی‌دهد پایه‌های اخلاقی سست و نااستواری خواهد داشت و در غیاب والدین ، چون دیگر حضور ندارند برخلاف آنچه را که میل آنها بوده انجام خواهد داد و رفته رفته به طرف فساد اخلاقی که دروغ نیز یکی از آنهاست کشیده شده و به درجات پایین‌تر انسانی نزول پیدا خواهد کرد. بنابراین بهتر است والدین برای انجام کاری که از فرزندشان می‌خواهند قبل از آن که متوسل به جبر و خشونت شوند میل انجام کار را در دل کودک برانگیزانند تا در چنین صورتی لزوم خشونت نیز از بین رود.

کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونتهای والدین ، کم‌کم از آنان فاصله گرفته و خود را جدا احساس می‌کند و گاه گاه در بعضی از موارد توسل به دروغ می‌گردد زیرا احساس می‌کند که اگر راست بگوید والدین در اثر عصبانیت کتکش خواهند زد چوب اجبار و خشونت را کنار نهید و بگذارید کودکتان با داشتن کمی آزادی عمل و احساس استقلال خود را فرد محترمی در اجتماع خانوادگی به حساب آورد. دیگر در این صورت لزومی ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده خود خیانت کرده باشد.
خودنمایی یکی از علل دروغگویی
بعضی از کودکان به خاطر خودنمایی متوسل به دروغ می‌شوند اینان کودکانی هستند که مورد توجه والدین و اطرافیان قرار نمی‌گیرند، هر کاری می‌کنند کسی ، نیست که مشوقشان باشد و به حسابشان بیاورد و یا لااقل بفهمد که آنان چه کاری می‌کنند و چه می‌گویند و چه می‌خواهند. پدر یا مادر به علت گرفتاری‌های شغلی یا مشکلات خانوادگی کاری به کار آنان ندارند و گوششان به حزف آنان بدهکار نیست و اطرافیان نیز به خاطر اینکه در کار دیگران مداخله‌ای نکرده باشند و یه به خاطر سایر ملاحظات و محصولات ، کاری کودکان دیگر نداشند.

بالاخره خیال می‌کند که حرفها یا کارهایش مورد پسند والدین یا اطرافیان نیست و به ناچار برای خودنمایی هرچه بیشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود. گاه دروغگوهای چنان شاخداری می‌گویند که موجب تحریکات منفی عصبی والدین می‌شود و گاه ، کارهایی را به دروغ به خود نسبت می‌دهد که از خود قهرمانی بسازد تا بدین وسیله بتواند توجه اطرافیان را به خود جلب نماید و گاه واقعا دست به کارهای خطرناکی می‌زند که با جثه و سن و سالش جور درنمی‌آید.

آنچه که مسلم است اینها همه به خاطر خودنمایی و جلب توجه والدین و اطرافیانی است که اعتنایی به کودک ندارند بنابراین بهتر است کودکان را محترم بدانیم، به حرفهای آنها هرچند که بیجا و بی‌موقع هم باشد گوش فرا دهیم کارهایی را که هر چند به ظاهر کوچک انجام می‌دهند به دیده تحسین و تکریم بنگریم. مشوقشان باشیم تا بعدها کارهای بزرگتر و بهتری انجام دهند، هر از چندگاه و به مناسبتهای مختلف در پیش دیگران تعریف و تمجید تشویق آمیزی از آنها نیابیم.

 نظر دهید »

شعر

20 آذر 1395 توسط سوار زخمی

به مناسبت فرارسیدن ایام امامت ِ حضرت مهدی علیه السلام

دوباره آمده فصل ِ،بهار ِ ناب ِ خوش عهدی

ربیعُ الاوّل و عالَم،همه به ذکر یا مهدی

شور و شعف از عطای حضرت حق بر همه دلها مبارک

شکفتن ِلاله های فخر و عزّت در دل ِ صحرا مبارک

امامت ِ مهدی ِ آل پیمبر یوسف زهرا مبارک

دارم ای آقا به سر هوای تو،حضرت مهدی جانم فدای تو

حضرت مهدی جانم فدای تو…

شبیه ِ پاکی ِ زمزم،زُلال ِ نم نم ِ بارون

به عشق یوسف ِ زهرا،سامراییه دلامون

کاش که میشد،سامرا باشیم و این جشن امامت رو بگیریم

ای خدا ما،همگی بر بند عشق یوسف زهرا اسیریم

قسم به عشق،ما بی عشق و بی ولای ِ آل پیغمبر میمیریم

در دل عالم شور ِتن ولای تو حضرت مهدی جانم فدای تو

حضرت مهدی جانم فدای تو…

میریم به آسمون عشق،به سوی قُرب ِ الی الله

یکی با بال ِ تولا،یکی با بال ِ تبری

لعنت ِ ما به تمام ِ دشمنای مکتب اسلام و قرآن

از اوّلی،تا هم اکنون همنوا با رهبر و پیر جماران

آمریکا و صهیونیست و انگلیس و داعش و یاران ِ آنان

لاله ی سُرخم به کربلای تو،حضرت مهدی جانم فدای تو

حضرت مهدی جانم فدای تو…

 نظر دهید »

سخنان امام خمینی درمورد دعا و مناجات

20 آذر 1395 توسط سوار زخمی

اين ادعيه انسان را از اين ظلمت بيرون مى‏برد . وقتى كه از اين ظلمت بيرون‏رفت ، انسانى مى‏شود كه براى خدا كار مى‏كند ، كار مى‏كند اما براى خدا ، شمشيرمى‏زند براى خدا ، مقاتله مى‏كند براى خدا ، قيامش براى خداست .

نه اين است كه‏ادعيه انسان را از كار باز مى‏دارد . در هر صورت ، ظرايفى در اين ادعيه مبارك هست كه سابقه ندارد . اينها راتوجه بكنيد، انسان را اين ادعيه مى‏تواند حركت بدهد . اين ادعيه ، در ماه مبارك رجب ، و خصوصا در ماه مبارك شعبان ، اينها مقدمه‏و آرايشى است كه انسان به حسب قلب خودش مى‏كند ، براى اين كه مهيا بشود برودمهمانى ، مهمانى خدا .

مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات ، و از عظيمترين معارف الهى ، و ازبزرگترين امورى است كه آنهايى كه اهلش هستند ، مى‏توانند تا حدود ادراك‏خودشان استفاده كنند . اين ادعيه‏اى كه وارد شده است در ماه مبارك و در ماه شعبان ، اينها راهبرماست به مقصد .

در شب قدر مسلمانان با شب زنده‏دارى و مناجات خود ، از قيد بندگى غير خداى‏تعالى - كه شياطين جن و انس‏اند - رها شده و به عبوديت‏خداوند در مى‏آيند . اينهايى كه از كتب ادعيه انتقاد مى‏كنند ، اينها براى اين است كه نمى‏دانند ،جاهلند ، بيچاره‏اند، نمى‏دانند كه اين كتاب ادعيه چطور انسان مى‏سازد .

 نظر دهید »

سخنی از رهبر فرزانه در رابطه با هنر

20 آذر 1395 توسط سوار زخمی

آن‏جايى كه نوشته‏هاى شما حاكى از اخلاص است، آن نقطه انسان را تكان مى‏دهد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سوار زخمی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
    • خانواده
  • بصیرت
  • شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس