سوار زخمی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حدیثی از امام محمد باقر علیه السلام

28 آذر 1395 توسط سوار زخمی

اِنّ الحُسَينَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَكروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَى اللّه‏ُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا ياتيَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَينِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه‏ُ كُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا يا اُولـِى الاَبصار؛

حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب ‏زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت‏ زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه ‏اى و هيچ بَلا ديده ‏اى به خدا روى نمى‏ آورد و نزد قبر حسين علیه السلام دعا نمى ‏كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى ‏سازد، مگر اين‏كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏ كند و گناهش را مى‏ بخشد و عمرش را طولانى و روزى ‏اش را گسترده مى ‏سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد!


مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج10 ، ص239


 نظر دهید »

نکاتی در مورد محبت و تکریم

28 آذر 1395 توسط سوار زخمی

مقدمه
نیاز به محبت و تکریم نیازی فطری ، روحی و روانی است که در همه‌ انسان‌ها بویژه در کودکان وجود دارد. برخورد توام با کرامت و محبت موجب سلامت روان و تقویت عزم نفس می‌گردد. دو ویژگی مهم محبت و تکریم همواره از خصوصیات اخلاقی انسان‌های بزرگ چون نبی مکرم ، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بوده است. آن حضرت در این زمینه با تاکید فراوان فرموده‌اند: محیط خانه را محل رد و بدل کردن محبت قرار دهید و والدین اجازه دهند که فرزندان با ، محبت بزرگ شوند و خود الگوی مناسبی برای فرزندان باشند. اگر این توصیه حکیمانه را به کار گیریم در آینده‌ای نه چندان دور شاهد جامعه‌ای سالم و بدون تنش خواهیم بود.
محبت و تکریم
محبت به معنی دوست داشتن کسی و تکریم به معنی حب ذات و دوست داشتن خود است، بطوری که اگر محبت از جانب دیگران به فرد ابراز شود، موجب احساس رضایت و خشنودی او می‌گردد. ویژگی‌های انسان با کرامت و با محبت: بخشنده و قدردان محبت‌های دیگران است، به عهد خود وفا می‌کند، جواب بدی را با خوبی می‌دهد، از دیگران چیزی درخواست نمی‌کند و ارزش‌های انسانی خود را محترم می‌شمارد.
اصول تکریم و محبت
تکریم و محبت به کودک در آغاز ورود به مدرسه باید به اندازه‌ای باشد که وابستگی کودک را به مادر قطع و او را به مدرسه علاقمند کند.
تکریم و محبت محدود به افراد خاصی نیست، بنابراین تمامی افرادی که با کودک سرو کار دارند، باید با محبت و کرامت رفتار کنند.
تکریم و محبت باید منطقی و به دور از تبعیض باشد.
تکریم و محبت باید قلبی و به دور از تصنع باشد.
علت تحریم و محبت باید برای کودک قابل فهم باشد.

تکریم و محبت به اندازه‌ای باشد که مانع تربیت صحیح نشود ( کودک بداند که در مقابل رفتار شایسته مورد محبت واقع می‌شود).
از آنجا که محبت و تکریم از نیازهای اساسی انسان است، نباید ابراز آن مشروط باشد (این کار را انجام بده تا دوستت داشته باشم).
در ابراز محبت و تکریم ، سن توانایی و درک کودک را در نظر بگیریم و افراط نکنیم.
تکریم و محبت به گونه‌ای ابراز شود که برای کودکان قابل درک باشد.
تکریم و محبت مختص به کودکان نیست. لذا لازم است با توجه به موقعیت و جایگاه افراد (همسر ، خویشان ، بزرگترها و…) آنان را تکریم کنیم.
ابراز محبت به فرزندان به گونه‌ای باشد که در صورت مواجه شدن با محرومیت بتواند مشکل را حل کند. اجازه دهیم محرومیت را در بعضی از مراحل زندگی‌اش تجربه کند.
اثرات تربیتی ابراز محبت و تکریم
کودکی که از تکریم و محبت والدین بخصوص مادر به اندازه لازم برخوردار شده باشد:
احساس امنیت می‌کند.
روانی شاد و دلی با نشاط دارد (متعادل است).
احساس محرومیت نمی‌کند پیوسته امیدورار است.
خوش بین و خوش قلب است.
خیرخواه و انسان دوست است و به فضایل انسانی احترام می‌گذارد.
دارای سازگاری و سلامت روان است.
اجتماعی‌تر و دارای اعتماد به نفس است.

رشد تحصیلی بالاتری دارد.
از هوش عاطفی و خلاقیت بیشتری برخوردار است.
چون طعم شیرین محبت و تکریم را چشیده، قادر است این آب حیات را به دیگران نیز هدیه کند.
مشکلات و تغییرات دوران بلوغ را بهتر می‌پذیرد و با آنها کنار می‌آید.
در نوجوانی فریب هوسبازان و رانده‌شدگان اجتماعی را نمی‌خورد، (به حیثیت خانوادگی مقید است).
در سنین جوانی احساس محرومیت ، بی‌پناهی و سردرگمی نمی‌کند، بنابراین به کانون‌های فساد ( اعتیاد، میگساری و … ) پناه نمی‌برد.
راه‌های ابراز محبت و تکریم به فرزندان
در هفت سالگی اول زندگی همبازی آنها باشیم.
به فرزندانمان سلام کنیم.
به عهد و پیمانی که با آنها بسته‌ایم وفادار باشیم.
در مقابل خطاهایشان صبورانه رفتار کنیم.
برای سخنان آنها ارزش قائل شده ، شنونده خوبی باشیم.
مقابل دیگران (حتی افراد خانواده) به شخصیت آنها احترام بگذاریم.
کودکان را به مجالس و میهمانی‌ها دعوت کنیم.
از توجه کردن به آنها حتی در موقع غذا خوردن غفلت نکنیم.

به دور از چشم دیگران خطاهای فرزندان‌مان را به آنها گوشزد کنیم.
نکات مثبت رفتار آنها را در نزد دیگران بازگو کنیم.
به شخصیت آنها احترام بگذاریم و مانند یک بزرگسال با آنها رفتار کنیم (بزرگی بدهیم تا احساس بزرگی کند).
با فزندانمان به ویژه در دوران نوجوانی مشورت کنیم.
نامهای زیبا و با معنا برای فرزندان انتخاب کنیم تا در بزرگی نزد همسالانشان شرمنده نشوند.
بجای انتقاد، فرزندانمان را تشویق کنیم.
برای ابراز محبت به کودکان خردسال، آنان را در آغوش بگیریم، ببوسیم و با آنها ارتباط فیزیکی برقرار کنیم.
در حضور آنان تاکید کنیم که بسیار عزیز و دوست داشتنی هستند.
کودکان را تشویق کنیم تا دوستان خود را در صورت امکان به منزل دعوت کنند.
هنگامی که عمل ناپسندی از فرزندمان سر می‌زند، به جای سرزنش کودک ، عمل او را نکوهش کنیم، نه شخصیت او را.

هنگام خواب فرزندانمان را ببوسیم و حتما به آنها شب بخیر بگوییم.
در صورت مخالفت با درخواست نابجای فرزندان ، گفتن «نه» را با پیامی محبت‌آمیز همراه کنیم : (بخاطر علاقه‌ای که به تو دارم اجازه نمی‌دهم در خیابان دوچرخه بازی کنی، چون ممکن است صدمه ببینی).
وقتی فرزندمان کار درستی انجام داد، احساس رضایت و خرسندی خود را با تایید و تشویق به او نشان دهیم.
گذراندن اوقات والدین با فرزندان مانند رفتن به پارک ، کوه ، مسافرت و یا بازی کردن و درس خواندن با آنان نوعی ابراز محبت و تکریم آنهاست.
به مناسبت روز تولد ، رسیدن به تکلیف ، اتمام دوره تحصیلی و قبولی دانشگاه و … با دعوت از دوستان صمیمی فرزندمان جشن کوچکی برای او بگیریم و به او هدیه بدهیم.
از منحصر به فرد بودن فرزندمان ابراز خوشحالی و خوشبختی کنیم و با بیان جمله‌هایی مانند «چقدر خوشحال و خوشبخت هستیم که خدا تو را به ما داد» ، احساس محبت و دوست داشتن خود را به او منتقل کنیم.
عکس فرزندمان را در منزل و کیف پول و دفتر کارمان قرار دهیم.

 نظر دهید »

سخنانی از رهبر فرزانه در مورد علم و پژوهش

28 آذر 1395 توسط سوار زخمی

من شنيده‏ام كه در برخى از محافل سياسى حساس دنيا گفته شده كه ما نخواهيم گذاشت يك ژاپن اسلامى در اين منطقه به‏وجود بيايد. آن ژاپن اسلامى، شما هستيد. اين حرف بيخود هم گفته نشده است؛ براى خاطر اين‏كه كشور ما بر حسب آمار از لحاظ - به قول رايج معروف - نرخ سرعت رشد علمى و تحقيقى در بُرهه‏يى از زمان و در همين چند ساله، بالاترين نرخ رشد را در دنيا داشته است.

در بعضى از مراكز سياسى يا سياسى - علمىِ امريكا گفته‏اند ما نمى‏خواهيم يك ژاپن اسلامى به‏وجود بيايد! ژاپن اسلامى يعنى شما. گفته‏اند نمى‏خواهيم بگذاريم ملت ايران از خود پيشرفت علمى نشان دهد. اينها حركت ملت ايران را مى‏بينند؛ اين خودباورى را مى‏بينند.

آنچه موجب نگرانى است، اين است كه مبادا نيروهاى مؤمن ما، ارزش كار علمى را در اين مملكت دست كم بگيرند.

اسلام دين «علم» و «پايبندى به ارزشهاى معنوى» است.

بايد علم و پژوهش را به عنوان يك باور عمومى در بياوريم تا يك همت همگانى بر اين كار گماشته شود؛ يعنى حقيقتاً مسئله‏ى كل نظام بشود.

بنده چند سال است مرتب به دانشگاهها سفارش مى‏كنم كه بياييد توليد علم كنيد؛ كار هم دارند مى‏كنند، اما اين كار اگر با روحيه‏ى علم‏باورى و بارور شدن ذهن انسان براى توليد علم همراه نباشد، ابتر خواهد بود.

در دانشگاههاى ما به طور جدى بايد روى آن چيزهايى كه مربوط به بخش پژوهش است، تكيه شود. مى‏توان دانش فنى را وارد كرد - كمااين‏كه الان داريم اين كار را مى‏كنيم؛ دانش فنىِ يك پديده‏ى صنعتى را وارد مى‏كنيم - ليكن اين مثل آن است كه ما در چاهى آب دستى بريزيم تا بتوانيم بعد همان آب را استخراج كنيم؛ براى بلند مدت، اين كار فايده‏يى ندارد؛ بايد علم از درون بجوشد؛ آن هم بر طبق آنچه كه مورد احتياج كشور است. بنابراين بايد بر جريان علم در كشور، درون‏زايى حاكم باشد؛ اين كار بايد در دانشگاهها جدى گرفته شود؛ افزايش سهم بودجه‏ى پژوهش، يكى از اين كارهاست.

علم و پژوهش، براى كشاورزى و صنعت و معدن و بسيارى از بخشهاى ديگر كشور مقدمه است.

مسئله‏ى علم و توليد علم و شكوفا كردن استعدادها در داخل، يك امر جدى و حياتى است.

ملت ايران به دنيا كم، چيز ياد نداده است. ملت ما چند قرن، دانش، صنعت، پيشرفت، علم، فرهنگ و فلسفه‏ى خود را به دنيا ياد داده است.

موضوع علم و پژوهش در كشور، يك موضوع جدى است؛ … از جمله‏ى چيزهايى است كه زيرساخت همه‏ى پيشرفتهاى كشور در امور توسعه‏ى مادى و صنعتى و به تبع آن مالى و سياسى و بين‏المللى است.

ما بايد از محاصره‏ى موجود كه كشورهاى جهان سوم در آن قرار گرفته‏اند، خودمان را خارج كنيم. اين فقط وظيفه‏ى ما نيست، بلكه وظيفه‏ى همه‏ى ملت‏هاى دنياست كه در دوره‏يى از كاروان علم عقب ماندند. من اعتقاد راسخم - كه اين اعتقاد با نظر خبرگان و كارشناسان فن تأييد شده است - اين است كه ما مى‏توانيم اين كار را بكنيم. اين مُهر «نمى‏توانيم» و «نمى‏توانيد» را كه يكى از بخش‏هاى عمده‏ى سياست فرهنگى دشمنان بوده، بايستى از ذهن خودمان پاك كنيم.

 نظر دهید »

سخنانی از رهبر فرزانه در مورد تعیلیم و تربیت

28 آذر 1395 توسط سوار زخمی

بايد به فكر آن روز [آينده‏] بود و آن روز دست شماست؛ دست آموزش و پرورش، دست معلّمين و مربيان است. شما هستيد كه بايد امروز، آن روز را ترسيم كنيد. با چى؟ با تربيت جوان. شما اين عامل و اين گلوله را پرتاب مى‏كنيد؛ خودش به هدف مى‏خورد. شما بايد ماشه را بچكانيد و اين، همين كار تربيتى است كه شما بايد امروز انجام بدهيد.

دانش‏آموزانِ نونهالى كه در اختيار دستگاه فرهنگى كشور قرار دارند، عزيزترين و سرشارترين سرمايه و ذخيره‏ى آينده‏ى اين ملتند.

در بلندمدت، هيچ چيز به اندازه‏ى تعليم و تربيت اهميت ندارد.

در محيط آموزش و پرورش بايد كارى بشود كه حتى يك استعداد، از ميان اين ميليونها نوجوان و جوان ايرانى هدر نرود.

شما مسئولان آموزش و پرورش، به حيث اين‏كه معلمان و برنامه‏ها و بقيه‏ى ابزار و ادوات كار در اختيار شماست، اولين سنگِ بناهاى شخصيت فكرى هر موجود بشرى را كه در اين كشور پهناور و بزرگ رو به رشد است، داريد مى‏گذاريد.

قدر تعليم و تربيت و معلمى كه يك سنگر فرهنگى است را بدانيد.

مردم هم، قدر معلمان و كارگزاران تعليم و تربيت را بدانند.

من به شما فرهنگيان عزيز مى‏گويم كه مسئله‏ى فرهنگ و تعليم و تربيت، مسئله‏ى اول در نظام ماست.

امروز دشمنان نمى‏خواهند دانشگاه و درس و مدرسه و معلم باشد.

 نظر دهید »

چقدر کنار فرزندتان هستید؟

28 آذر 1395 توسط سوار زخمی

مقدمه
نخستین دنیایی که کودکان ما با آن آشنا می‌شوند، محیط خانواده است. آنها از ما و از خلال هزاران لحظه ظاهرا کوچک و کم‌اهمیت زندگی خانوادگی می‌آموزند که چگونه رفتار کنند، برای چه چیزی ارزش قائل شوند و از زندگی چه انتظاراتی داشته باشند. کودکان ما اغلب بعضی از مهمترین پیام‌ها را درباره ارزش‌ها و اعتقادات ما زمانی برداشت می‌کنند که ما به هیچوجه متوجه آنها نیستیم.

این دنیای اولیه فرزندان ما تا چه حد دوستانه است؟ آیا میان ما احترام متقابل وجود دارد؟ آیا آنها را همانطور که هستند قبول داریم یا می‌خواهیم از آنها چیزی بسازیم که خود دوست داریم؟ آیا حرف و عمل آنها را تا زمانی که خلاف آن ثابت نشده می‌پذیریم؟ آیا به قصد و نیت آنها اعتماد می‌کنیم؟ آیا برای همراهی آنها در علائق جدیدشان مشتاق و کنجکاو هستیم؟
اقتدار یا صمیمیت؟؟
یک محیط خانوادگی دوستانه جائی است که تلاش‌های کودک شناخته می‌شود و مورد توجه و تشویق قرار می‌گیرد. جایی که اشتباهات ، کوتاهی‌ها و تفاوت‌های فردی تحمل می‌گردد. محیطی که با کودک منصفانه و صبورانه رفتار می‌شود و وی می‌تواند با تفاهم و صمیمیت در آن زندگی کند و مورد توجه قرار گیرد.

مطمئنا مواقعی پیش می‌آید که لازم است ما اقتدار پدرانه یا مادرانه خود را در برابر کودکان خود بکار گیریم، ولی می‌توانیم به گونه‌ای عمل کنیم که این اقتدار به جای سرد و تحکم آمیز بودن، گرم و صمیمانه باشد. ما می توانیم محیط خانوادگی گرمی ایجاد کنیم که افراد آن یار و غمخوار یکدیگر بوده و در عین حال همه بدانند که برای اعمال و رفتارشان حدود معینی وجود دارد. زندگی خانوادگی امروز ما ، الگوهای کودکان ما را برای زندگی آنها در بزرگسالی می‌سازد.

ما می‌خواهیم روابط سالمی را با فرزندانمان بوجود آوریم که برای تحمل لحظات اجتناب ناپذیر برخوردهای خانوادگی ، به اندازه کافی انعطاف‌پذیر و برای دوام‌آوردن تا هنگام بزرگسالی آنها به اندازه کافی محکم و قوی باشد. ما می‌خواهیم آنها از دور هم جمع شدن‌های خانوادگی در تعطیلات حتی پس از آنکه خود تشکیل خانواده دادند، لذت ببرند. ما می‌خواهیم آنها را با دید مثبتی پرورش دهیم که به آنها کمک کند جایگاهشان را در جهان پیدا کنند و از آنچه زندگی به آنها عرضه می‌کند، لذت ببرند.
ارتباط متقابل
ما معمولا روابط متقابل غیرقابل شمارش خود را در زندگی خانوادگی بسیار عادی و بی‌اهمیت تلقی می‌کنیم. در حالی که این روابط می‌تواند برای توانایی درست کنار آمدن با دیگران از اهمیت فراوانی برخوردار باشند. همانطور که ما الگوی رفتار فرزندانمان هستیم، خانواده نیز نمونه یک واحد اجتماعی است. در بسیاری موارد موقعیت‌هایی که کودکان ما در اجتماع با آن روبه رو می‌شوند، شبیه به روابطی است که درخانواده آنها وجود دارد.

در بحث‌ها و صحبت‌ها و آموزش برای شریک شدن در وسایل و امکانات خانه ، فرزندان ما معنی مسئولیت و چگونگی اعتماد و اتکای به دیگران را می‌آموزند. از طریق جریان‌های عادی زندگی بطور مثال مهمانی‌های کوچک خانوادگی و همیاری کودکان ، آنها به راحتی می‌توانند به تاثیر رفتارشان بر سایر افراد پی ببرند و درک کنند که همبستگی افراد خانواده به یکدیگر عامل مهمی در زندگی آنها محسوب می‌شود. در واقع آموزش همیاری و همکاری با اعضای خانواده در حالتی دوستانه ، درس‌های گرانبهایی به کودکان ما خواهد داد. درباره اینکه در دنیای بزرگتر چگونه با دیگران کنار بیایند.

کودکان هر چه بیشتر و بهتر در کارهای مشترک خانوادگی به کمک و یاری عادت کنند، از طرف دوستان ، همسایه‌ها و همکارانشان در بزرگسالی بهتر و بیشتر پذیرفته و دوست داشته می‌شوند و دنیا در نظر آنها خوشایندتر خواهد بود و چنانچه در زندگی بخشش و سخاوت یاد بگیرند، خود وسیله‌ای خواهند بود تا دنیا را جای زیبایی برای زندگی بسازند.
شبکه عاطفی گسترده
ترکیب خانواده در حال تغییر است. خانواده‌های بزرگ گذشته کوچکتر شده‌اند. خانواده‌های کمتری با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می‌کنند. با ازدیاد طلاق در زندگی مدرن ، برخی خانواده‌ها حتی از وجود یکی از افراد اصلی خانواده یعنی پدر یا مادر محرومند. صرفنظر از ترکیب خانواده ، مهمترین مساله برای کودکان این است که مورد پذیرش و محبت واقع شوند. وجود افراد بزرگسال و مهربان در زندگی فرزندان ما از اهمیت بسیای برخوردار است. کودکان ما از ارتباط دائمی با افراد فامیل یا دوستان خانوادگی بسیار سود خواهند برد.

از آنجا که ما نمی‌توانیم در همه لحظه‌ها برای فرزندانمان ، همه چیز باشیم، در بسیاری موارد وجود دوستان و اقوام با نقطه نظرهای جدید و کمی وقت بیشتر با هوشیاری‌ها و دانائی‌های خاص آنها می‌تواند بسیار مفید واقع شود. در اینجاست که به اهمیت وجود پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها پی می‌بریم. وجود این افراد اجازه می‌دهد بچه‌ها خود را تحت حمایت یک نسل عاقل‌تر و بامحبت احساس کنند. بیشتر اوقات پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌توانند برای نوه‌هایشان وقت بیشتری نسبت به وقتی که برای فرزندان خود صرف می‌کردند داشته باشند.

وقتی پای صحبت مادربزرگ‌ها می‌نشینیم، بسیاری از آنها از اشتباهات گذشته‌شان در بزرگ‌ کردن بچه‌ها صحبت می‌کنند. یکی از بزرگترین تاسف‌های آنان این است که چرا هنگام کودکی فرزندشان وقت بیشتری را با آنها نگذرانده‌اند. آنها می‌دانند که بازی کردن با بچه‌ها و اختصاص قسمت زیادی از وقت‌شان برای نزدیک شدن به آنها کار با ارزشی است که می‌تواند به نفع همه خانواده باشد.
خانواده بزرگ
یک خانواده بزرگ همچنین می‌تواند محافظ امنی برای بچه‌های ما به حساب بیاید. هرچه درگیری‌های اجتماعی بیشتر باشد، پیوستگی و نزدیکی اقوام نزدیک در زندگی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. وجود اقوام نزدیک در زندگی کودکان نعمتی است برای همه افراد خانواده. کودکان گاهی مایل نیستند در مواقعی که به کمک نیاز دارند مشکلات خود را با پدر و مادر خود در میان بگذارند.

گاهی نیز به دلیل گرفتاری والدین ، دسترسی فوری و آسان به آنها برای هم‌صحبتی مشکل می‌گردد، در این گونه موارد ، وجود اقوام نزدیک که با علاقه و احساس مسئولیت می‌توانند به فرزندان ما کمک کنند، بسیار حیاتی است. آن عده از ما که به دلایلی اقوام نزدیک خود را در کنارمان نداریم، می‌توانیم این شبکه را با دوستان خانوادگی خود تشکیل دهیم.
نتیجه بحث
ارتباط نزدیک با اقوام و دوستان ، دنیای فرزندان ما را وسعت می‌بخشد. شبکه گسترده‌ای از افراد بزرگسال که ارتباط عاطفی خوبی با ما داشته باشند، می‌تواند دنیای غنی‌تری در برابر فرندان ما قرار دهد. این افراد با جواب دادن به کنجکاوی‌های فرزندان ما ، با پیشنهادات سازنده و جذاب خود این احساس را به آنها می‌دهند که افراد دیگری غیر از پدر و مادرشان نیز به آنها اهمیت می‌دهند. از آنجا که هر فردی نقطه نظرها و قریحه خاص خود را دارد، وجود تعداد بیشتر افراد بزرگسال در زندگی کودکان ما می‌تواند کمک بزرگی برای موفقیت آنها در زندگی محسوب شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سوار زخمی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
    • خانواده
  • بصیرت
  • شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس